عقل سبز

عقل منبع اساسی معرفت

عقل سبز

عقل منبع اساسی معرفت

فاطمیه

چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۱:۵۴ ق.ظ

دیر آمدم دیر آمدم،در داشت میسوخت

هیئت میان وای مادر داشت میسوخت

دیوار دم میداد،در بر سینه میزد

محراب می نالید،منبر داشت میسوخت

جان کاه قرآنی که زیر دست و پا بود

جان کاه تر آیات کوثر داشت میسوخت

آتش قیامت کرد،هیئت کربلا شد

باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت

یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست

ناصر که آب آورد،سنگر داشت میسوخت

آمد صدای سوت آب از دستش افتاد

عباس زخمی بود،اصغر داشت میسوخت

سربند یا زهرای محسن غرق خون بود

سجاد از سجده که سر برداشت میسوخت

باید به یاران شهیدم می رسیدم

خط زیر آتش بود،معبر داشت میسوخت

برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست

در عشق سر تا پای اکبر داشت میسوخت

دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند

گودال گل میداد،خنجر داشت میسوخت

شب بود بعد از شام برگشتم به خانه

دیدم بعد از قرن ها در داشت میسوخت

ما عشق را پشت در این خانه دیدیم

زهرا در اتش بود،علی داشت میسوخت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۱۰/۰۷
امین دانش نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی